دلنوشته زلزله گیسک

#اینجا_گیسک_است ...

روستایی آباد و خرم و با مردمانی زنده دل و مهربان و‌میهمان نواز مردمی که در شادی همدیگر شاد و عزای یکدیگر عزادار ..

 

اینجا گیسک است..

🔹روستایی که مردمانش باصفا و صمیمیت در کنار همدیگر زندگی میکنند.اما ناگهان صفحه بر می گردد تقدیر جور دیگری رقم میخورد..

امروز 28 آذر است 

مردم به امید زیستنی دوباره میخوابند

کودکان به امید بازی کودکانه فردایشان آرام می گیرند

اما #حوالی_ساعت_3_صبح_روز 29 آذر ماه می شود.

هوا بسیار سرد ، دل ها هراسان، چهره ها نگران ، ظلمت خاصی سایه بر مردم روستا فکنده 

#زمین_میل_جنبش_دارد

انگار از جایی ضربه خورده که اینجور مهیب به خود می پیچد خلاصه زمین به حرکت در می اید

🔹آری ..گمانم زلزله ست..زلزله ایی خشمگین

زلزله ایی به وسعت بیکران، زلزله ایی ویران کننده، آری زلزله شد

روستا را زیر رو کرد چه پدران‌ چون حسین علی اکبران خویش را به روی دست خویش آوردند

و چه مادرانی چون زینب بر عون و جعفر خود گریه کردند

و چه دخترانی چون رقیه بی بابا شدند

و چه‌مادرانی چون ام‌وهب بی پسر شدند

و چه زیبا سیرتانی حین عبادت معبود

در سجده خود در زمزمه های "سبحان ربي الاعلي و بحمده" آخر پر پرواز گشوده و به سمت جایگاه ابدی خویش پر کشیدند و رفتند

🔹آری شما مردم قطره ایی از دریایی بیکران مصیبت کربلا را چشیدید..

و باید به آیه نورانی "انالله و انا الیه راجعون" اشاره کرد.

 

#اکنون_29_آذر_1397_است

41 سال از آن حادثه می گذرد

یا بهتر است بگویم زلزله 41 ساله شده است یا به قلمی دیگر 41 سال است که جای خالی عزیزانمان در بینمان خالی است و‌ جای خالی شان را احساس می کنیم ....

 

🌹شادی روحشان صلوات🌹

 

به قلم امیرحسین محمدی گیسکی



[ پنجشنبه 29 آذر 1397 ] [ 15:00 ] [ ]